نماز، چشمه زلال نورانیت و معنویت است و هر کس در شبانه روز پنج نوبت در آن وارد شود از آلودگی های نفسانی پاک می شود. نماز، امانت بزرگ الهی و معیار قبولی اعمال است، مشروط بر این که روح و حیات داشته باشد و روح نماز، حضور قلب و توجه به معبود و خشوع در برابر اوست. نمازِ بدون حضور قلب همانند پیکر بی روح است.
معیار قبولی نماز، حضور قلب است؛ به مقدارِ حضور قلب، نماز مقبول واقع می شود و حضور قلب در صفای باطن و قرب الی الله مؤثر است. بی دلیل نیست که انبیاء عظام و ائمه اطهار(علیهم السلام) و اولیاء خدا، آن همه به نماز و حضور قلب عنایت داشتند. امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید:
«وقتی بنده به نماز ایستاد خداوند به او توجه می کند و توجه اش را از او قطع نمی کند تا زمانی که سه مرتبه از یاد خدا غافل گردد. در این هنگام خداوند نیز از او اعراض خواهد کرد».
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نیز درباره آفات بی توجهی و عدم حضور قلب در روایتی می فرماید: «در حال کسالت و چرت زدن نماز نخوانید و در نماز به فکر خودتان نباشید، زیرا در محضر خدا ایستاده اید. حقیقتاً آن مقدار از نماز بنده قبول می شود که قلباً به خدا توجه داشته باشد».
چگونه حضور قلب پیدا کنیم؟
اموری که می تواند در ایجاد حضور قلب مؤثر باشد بدین قرار است:
1. منشأ حضور قلب در هر عمل آن است که قلب، آن عمل را با عظمت تلقی کند و مهم بشمارد، اگر ما مناجات حق تعالی را حتّی به اندازه مکالمه با یک مخلوق اهمیت دهیم هرگز این قدر غفلت و سهو و نسیان نمی کنیم.
2. مادامی که آرزو و حب دنیا در قلب آدمی وجود دارد، به حضور قلب نمی رسد. با ریاضت و مجاهدت، و تفکر در عواقب و معایب دنیا، قلب، ساکن و مطمئن می شود و حضور قلب به وجود می آید.
3. اگر انسان مدتی در نماز، مواظب اذکار و ادعیه خود باشد (آن چه را که مقدمه حضور قلب قبل از نماز است فراهم سازد و آن چه را که موجب حواس پرتی است از خود دور کند) نفس عادی می شود.83
بنابراین قدم اول در به دست آوردن حضور قلب این است که نمازگزار، اهمیت و ارزش نماز را بداند و بفهمد و یقین کند و هر اندازه این معنا را دریابد، به همان اندازه در نماز توجه حاصل می کند.
قدم دوم، رعایت آداب ظاهری نماز است. اگر شرایطی را که برای نمازگزار به عنوان امور مستحب بیان داشته اند، رعایت شود، به طور قطع در تحصیل حضور قلب افراد عادی مؤثر بوده و ایشان را در این مسیر به پیش می برد.
قدم سوم، ریاضت تدریجی در تمرکز حواس و توجه به مقام ربوبی است. برخی خدا را از ترس جهنم و خوف از ورود در آتش عبادت می کنند که این عبادت ترسویان است. عده دیگر خدا را برای رفتن به بهشت و منعم شدن به نعمت های الهی عبادت می کنند تا در جهان آخرت، زندگی آسوده و توأم با انواع خوشی ها، لذائذ و نعمت ها داشته باشند؛ این هم عبادت آزمندان است. قلیلی از بندگان، خدا را نه برای بهشتش و نه از خوف آتش جهنمش، بلکه برای خود او عبادت می کنند؛ ذات او را شایسته عبادت و پرستش و خود را سزاوار بندگی آن معبود می دانند لذا عبادت و اطاعت می کنند؛ و این عبادت موحدان است.84
قدم چهارم این است که نماز گزار در عین حال که توجه دارد در مقابل خدایش ایستاده و با او سخن می گوید و مناجات می کند؛ در هر مرحله از قیام، قعود، رکوع، سجود، تکبیر و تشهد و بقیه اجزا و ارکان نماز، نیز به معنای باطنی آن جزء عنایت داشته باشد؛ زیرا حضور قلب در نماز مفهوم گسترده ای دارد.
این نحوه از حضور قلب، کامل ترین مرحله حضور قلب است اما افسوس که پرنده خیال، هر «آن» و هر لحظه بر مقام و موضوعی از امور دنیایی می نشیند و حضور قلب را از انسان سلب می کند.
پس بر انسان است که سعی کند به طور جدی فقط در «نماز» حاضر باشد، و نه در امور دیگر، و اگر چنین کند کم کم قوّه خیال در کنترل او قرار می گیرد و کارش آسان تر می شود. بدیهی است که این امر محتاج به ریاضت فراوان و مداوم است.85
آخرین نظرات