موضوع:آیاتی در باب نماز
|
موضوع:آیاتی در باب نماز
|
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به تلاشهای ارزشمند در زمینه ترویج این فریضهی بیهمتای اسلامی، بر سنجش واقعبینانه آثار این تلاشها در رفتار نمازگزاران بویژه جوانان و همچنین ارزیابی اقدامات مسئولان در فراهم آوردن فرصت برای نمازگزار و ترویج نماز تأکید و خاطرنشان کردند: برای نزدیک شدن اجلاس ارزشمند نماز به نقطه کمال کارائی خود، باید به این محاسبه واقعبین و خردمندانه همت گماشت.
بسمالله الرحمن الرحيم
ساليان درازي است كه همت و انگيزهئي مبارك، همه ساله، دلها و ذهنها را در سراسر كشور با اين اجلاس، به انديشيدن دربارهي نماز برميانگيزد و نكتهها و يادآوريها و هشدارهائي دربارهي اين فريضهي بيهمتاي اسلامي و اين استوانهي استوار دين و دينداري، در فضاي جامعه ميپراكند. اين، توفيقي بزرگ براي شما برگزاركنندگان و موهبتي از سوي خداوند براي ما شنوندگان و نيوشندگان است.
اكنون نوبت آن است كه محصول اين تلاش ارزشمند، در ترازوي نگاهي واقعبين، سنجيده شود؛ چه در رفتار مخاطبان كه به گزاردن نماز و سبك نشمردن آن فراخوانده شدهاند، بويژه جوانان و نو رسيدگان؛ و چه در مواظبت بر كيفيت نماز و خشوع و حضوري كه روح و جوهر اين عمل صالح رحماني به شمار ميرود؛ و چه در مسئوليتشناسي كساني كه به وظائفي در اين راه موظف گشتهاند، همچون ساختن و پرداختن مساجد، يا ترتيب دادن نماز در مدارس و دانشگاهها، يا فراهم آوردن فرصت براي نمازگزار در سفرهاي زميني و هوائي، يا در بهرهگيري از شيوههاي هنري در ترويج نماز در رسانههاي تصويري و صوتي، يا در توليد مقاله و كتاب در تبيين زيبائيهاي اين عمل كوتاه و پر مغز …؛ و چه در زمينههاي ديگري كه وظائفي در آنها بر عهدهي مسئولاني نهاده شده است.
اجلاس نماز، اقدامي مبارك و كارساز و بيشك، مأجور است، ليكن براي اينكه اين كار ارزشمند، هر چه بيشتر به نقطهي كمالِ كارائي نزديك شود، بايد به اين سنجش و محاسبهي واقعبين و خردمندانه، همت گماشت و پيگيري نتائج را بخش مهمي از اين ابتكار دانست.
توفيق همهي شما بويژه روحاني عزيز و گرانقدر حجتالاسلام جناب آقاي قرائتي را از خداوند بزرگ مسألت ميكنم.
سيدعلي خامنهاي
سید بن طاووس در جمال الاسبوع از برای هریک از ائمه علیهم السلام نمازی با دعا ذکر نموده از جمله نمازها، نماز حضرت امير المؤمنين عليه السلام است شيخ و سيد از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود هر كه از شماها چهار ركعت نماز امير المؤمنين عليه السلام را بجا آورد از گناهان بيرون آيد مانند روزى كه از مادر متولد شده باشد و حاجت هاى او برآورده شود بخواند در هر ركعت «حمد» يك مرتبه و پنجاه مرتبه «قل هو الله أحد» و چون فارغ شود دعای امام (ع) را بخواند كه تسبيح آن حضرت است.
سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَبِيدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ
پاك و منزه است خدايى كه نشانه هايش نابود نمى شود منزه است خدايى كه گنج هايش نقصان نمى يابد
سُبْحَانَ مَنْ لاَ اضْمِحْلاَلَ لِفَخْرِهِ سُبْحَانَ مَنْ لاَ يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ
منزه است خدايى كه مفاخرش زوال نخواهد يافت منزه است خدايى كه آنچه نزد اوست (از خير و نعمتهايش) تمامى ندارد
سُبْحَانَ مَنْ لاَ انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لاَ يُشَارِكُ أَحَداً فِي أَمْرِهِ
منزه است خدايى كه دوران سلطنتش ابدى است منزه است خدايى كه در كارش هيچكس را شريك نمى گرداند
سُبْحَانَ مَنْ لاَ إِلَهَ غَيْرُهُ
منزه است خدايى كه غير او خدايى نيست.
پس دعا كند بعد از اين و بگويد
يَا مَنْ عَفَا عَنِ السَّيِّئَاتِ وَ لَمْ يُجَازِ بِهَا ارْحَمْ عَبْدَكَ يَا اللَّهُ نَفْسِي نَفْسِي
اى خدايى كه از گناهان بندگان در گذشته و كيفر نمى كنى به حال اين بندهات ترحم فرما خدايا مرا به كرمت درياب
أَنَا عَبْدُكَ يَا سَيِّدَاهْ أَنَا عَبْدُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ أَيَا رَبَّاهْ
من بنده توام اى سيد و مولاى من من بنده توام كه در حضور توبه دعا آمده ام اى پروردگار
إِلَهِي بِكَيْنُونَتِكَ يَا أَمَلاَهْ يَا رَحْمَانَاهْ يَا غِيَاثَاهْ
خدايا به سر ذات تو قسم اى آرزوى من اى مهربان بر خلق اى فريادرس خلق
عَبْدُكَ عَبْدُكَ لاَ حِيلَةَ لَهُ يَا مُنْتَهَى رَغْبَتَاهْ يَا مُجْرِيَ الدَّمِ فِي عُرُوقِي (عَبْدُكَ)
من بنده توام آن بنده اى كه به كلى بيچاره است اى منتهاى آرزوى من اى گرداننده خون در عروق من
يَا سَيِّدَاهْ يَا مَالِكَاهْ أَيَا هُوَ أَيَا هُوَ يَا رَبَّاهْ عَبْدُكَ عَبْدُكَ
اى آقاى من اى صاحبم اى هو اى هو اى پروردگار عالم اين بنده بنده بيچاره توست
لاَ حِيلَةَ لِي وَ لاَ غِنَى بِي عَنْ نَفْسِي وَ لاَ أَسْتَطِيعُ لَهَا ضَرّاً وَ لاَ نَفْعاً وَ لاَ أَجِدُ مَنْ أُصَانِعُهُ
كه از خود هيچ ندارد و بر نفع و ضرر خودش هيچ توانايى نيست و كسى كه از او چاره جويم نمى يابم
تَقَطَّعَتْ أَسْبَابُ الْخَدَائِعِ عَنِّي وَ اضْمَحَلَّ كُلُّ مَظْنُونٍ عَنِّي
اسباب چاره ها همه از من قطع شده است و هر جا گمان نيك مى بردم از نظرم نابود گرديد
أَفْرَدَنِي الدَّهْرُ إِلَيْكَ فَقُمْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ هَذَا الْمَقَامَ
اينك روزگار مرا تنها و غريب به درگاه تو آورده كه در پيشگاه حضور تو ايستاده ام
يَا إِلَهِي بِعِلْمِكَ كَانَ هَذَا كُلُّهُ فَكَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ بِي وَ لَيْتَ شِعْرِي كَيْفَ تَقُولُ لِدُعَائِي
اى خداى من آنچه گفتم همه مشهود علم ازلى توست تا تو (به لطف و احسان) با من چه كنى و كاش مى دانستم كه پاسخ دعاى من چه خواهى فرمود
أَ تَقُولُ نَعَمْ أَمْ تَقُولُ لاَ فَإِنْ قُلْتَ لاَ فَيَا وَيْلِي يَا وَيْلِي يَا وَيْلِي يَا عَوْلِي يَا عَوْلِي يَا عَوْلِي
آيا دعايم اجابت كرده يا رد مى كنى پس اگر رد كنى مرا و از تو محروم شوم پس واى بر من. . . اى واى بر فقر و بينوايى من. . .
يَا شِقْوَتِي يَا شِقْوَتِي يَا شِقْوَتِي يَا ذُلِّي يَا ذُلِّي يَا ذُلِّي
اى واى بر شقاوت و بدبختى من. . . اى واى بر ذلت و خوارى من. . .
إِلَى مَنْ وَ مِمَّنْ أَوْ عِنْدَ مَنْ أَوْ كَيْفَ أَوْ مَا ذَا أَوْ إِلَى أَيِّ شَيْءٍ أَلْجَأُ
ديگر بسوى كه روم و از كه و نزد كه و چگونه و يا به چه درگاه پناه آورم
وَ مَنْ أَرْجُو وَ مَنْ يَجُودُ عَلَيَّ بِفَضْلِهِ حِينَ تَرْفُضُنِي يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ
و به جود و احسان كه اميدوار باشم هنگامى كه اى خدا تو مرا رد كنى (و از درگاه كرمت برانى) اى وسيع بخشش
وَ إِنْ قُلْتَ نَعَمْ كَمَا هُوَ الظَّنُّ بِكَ وَ الرَّجَاءُ لَكَ فَطُوبَى لِي أَنَا السَّعِيدُ وَ أَنَا الْمَسْعُودُ فَطُوبَى لِي
و اگر مرا قبول كنى و مقبول درگاه تو شوم چنانكه گمان من به تو اين است و اميدم به كرم تو چنين پس در اين حال خوشا بر احوال من منم در اين صورت سعادتمند و خوشبخت پس خوشا بر احوال من
وَ أَنَا الْمَرْحُومُ يَا مُتَرَحِّمُ يَا مُتَرَئِّفُ يَا مُتَعَطِّفُ يَا مُتَجَبِّرُ (مُتَحَنِّنُ) يَا مُتَمَلِّكُ يَا مُقْسِطُ
و من لايق ترحمم اى خداى بسيار رحيم و رءوف و بسيار مهربان اى خداى بسيار جبار و مقتدر اى خداى عادل دادگر
لاَ عَمَلَ لِي أَبْلُغُ بِهِ نَجَاحَ حَاجَتِي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي جَعَلْتَهُ فِي مَكْنُونِ غَيْبِكَ وَ اسْتَقَرَّ عِنْدَكَ
مرا عملى كه قابل بر آمدن حاجتم باشد نيست از تو درخواست مى كنم به حق آن اسمى كه در سر غيب خود پنهان داشته اى و نزد تو محفوظ است
فَلاَ يَخْرُجُ مِنْكَ إِلَى شَيْءٍ سِوَاكَ أَسْأَلُكَ بِهِ وَ بِكَ وَ بِهِ
و از نزد تو بسوى هيچكس غير تو خارج نخواهد شد از تو به آن اسم مسئلت مى كنم بحق آن اسم و بحق خودت و آن نام
فَإِنَّهُ أَجَلُّ وَ أَشْرَفُ أَسْمَائِكَ لاَ شَيْءَ لِي غَيْرُ هَذَا وَ لاَ أَحَدَ أَعْوَدُ عَلَيَّ مِنْكَ
كه اجل و اشرف نام هاى توست مرا به غير از اين نام توسلى نيست و كسى بيش از تو بر من سودمند نيست
يَا كَيْنُونُ يَا مُكَوِّنُ يَا مَنْ عَرَّفَنِي نَفْسَهُ يَا مَنْ أَمَرَنِي بِطَاعَتِهِ
اى هستى صرف اى هست كن جهان هستى اى كسى كه خود را به من شناسا كردى اى خدايى كه مرا به طاعت خود امر كردى
يَا مَنْ نَهَانِي عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يَا مَدْعُوُّ يَا مَسْئُولُ يَا مَطْلُوباً إِلَيْهِ
و از عصيان خود نهى فرمودى اى كسى كه همه تو را مى خوانند و از تو مى خواهند و مطلوب همه تويى
رَفَضْتُ وَصِيَّتَكَ الَّتِي أَوْصَيْتَنِي وَ لَمْ أُطِعْكَ وَ لَوْ أَطَعْتُكَ فِيمَا أَمَرْتَنِي لَكَفَيْتَنِي مَا قُمْتُ إِلَيْكَ فِيهِ
اى خدا من سفارش تو را ترك گفتم و اطاعتت نكردم و اگر در آنچه مرا امر مى فرمودى تو را اطاعت مى كردم البته براى هر امر بدرگاه تو مى آمدم مرا كفايت مى فرمودى
وَ أَنَا مَعَ مَعْصِيَتِي لَكَ رَاجٍ فَلاَ تَحُلْ بَيْنِي وَ بَيْنَ مَا رَجَوْتُ
و من با وجود آنكه معصيت تو كردم به لطف تو اميدوارم پس حاجتم برآور و بين من و اميدها كه به تو دارم جدايى ميفكن
يَا مُتَرَحِّماً لِي أَعِذْنِي مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَ مِنْ خَلْفِي وَ مِنْ فَوْقِي وَ مِنْ تَحْتِي وَ مِنْ كُلِّ جِهَاتِ الْإِحَاطَةِ بِي
اى بسيار مهربان با من از هر شرى كه از پيش رو و پشت سر و بالا و زير و از هر جانب به من احاطه كند مرا در پناه خود گير
اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ سَيِّدِي وَ بِعَلِيٍّ وَلِيِّي وَ بِالْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ
خدايا تو را قسم مى دهم به محمد (ص) سيد من و به على مولاى من و به ائمه هاديان من عليهم السلام
اجْعَلْ عَلَيْنَا صَلَوَاتِكَ وَ رَأْفَتَكَ وَ رَحْمَتَكَ وَ أَوْسِعْ عَلَيْنَا مِنْ رِزْقِكَ
كه درود و تحيت و رأفت و رحمتت را بر ما مقرر بدار و رزق خود را بر ما وسيع گردان
وَ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ جَمِيعَ حَوَائِجِنَا يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و دين ما ادا فرما و كليه حاجت هاى ما برآور اى خدا اى خدا اى خدا تنها تو بر همه امور عالم توانا هستى.
پس حضرت فرمود كه هر كه اين نماز را بجا آورد و اين دعا را بخواند چون فارغ شود نماند ما بين او و خداوند تعالى گناهى مگر آنكه آمرزيده شود مؤلف گويد كه احاديث بسيار در فضيلت خواندن اين چهار ركعت نماز در شب و روز جمعه وارد شده و اگر بعد از نماز بگويد
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ الْعَرَبِيِّ وَ آلِهِ
بار الها! بر پيامبر عرب زبان و خانواده او درود فرست
وارد شده كه گناهان گذشته و آينده او آمرزيده شود و چنان باشد كه دوازده مرتبه قرآن را ختم كرده باشد و حق تعالى گرسنگى و تشنگى قيامت را از او رفع كند
نماز از ديدگاه علم
نتیجه جالب تحقیقات یک دانشمند امریکایی در مورد نمازرامشاندرن در تحقیقی که در مورد وضعیت بدن انسان هنگام نمازخواندن، با مجموعهای از پژوهشگران آمریکایی انجام داد، به فعالیت بیشتر مغز انسان و آرامش روحی هنگام نماز آگاه شد.
در این تحقیق علمی، مشخص شدن این وضعیت پس از 50 ثانیه از آغاز نماز آشکار میشود.
در این تحقیق آمده است: میانگین ضربان قلب و احتمال لخته شدن خون به صورت مشترک در حین نماز بین20 الی 30 درصد کاهش مییابد و همچنین پوست بدن مقاومت بیشتری پیدا میکند.
همچنین در عکسهایی که از مغز در هنگام نماز گرفته شده است، فعالیت مغز نمازگزار به صورت قابل توجهی در مقایسه با حالتهای عادی افزایش پیدا میکند و نورونهای عصبی به صورت نورانی در اشعههای دریافتی از مغز به نمایش در میآید.
روزنامه واشنگتنپست در این رابطه نوشت: این تحقیقات علمی اسرار نهان مغز انسان را روشن میکند. روزنامه ساینس نیز در شماره گذشته خود با تقدیر از اینگونه تحقیقات بر رابطه قطعی دین و علم تاکید کرد.
رابطه نماز صبح و سرطانبراساس تعدادی از پژوهشهای علمی انجام شده در مرکز پژوهشهای ملی قاهره، خواندن نماز صبح در زمان مقرر خود، موجب فعال شدن کار سلولهای بدن و جلوگیری از ابتلاء به ورمهای سرطانی میشود.
دکتر سعید شلبی از اساتید این مرکز گفت: پژوهشها موید این مطلب است که خواندن نماز صبح در زمان خود، به جلوگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی و همچنین تنظیم کار هرمونهای بدن و گردش خون کمک میکند.
وی افزود: بر اساس این پژوهش در زمان ادای نماز صبح، تمامی اعضای بدن در اوج فعالیتهایشان قرار دارند. به گونهای که ترشح هرمونها به ویژه آدرنالین که ترشح آن در ساعت 5 صبح شروع میشود، افزایش مییابد و به فعال شدن تمامی اعضای بدن و جلوگیری از ورمهای سرطانی کمک میکند.
همچنین هوای پاک صبحگاهی دارای مقادیر زیادی اکسیژن است که موجب فعالیت قلب، کاهش انقباضات رگهای خونی، تنظیم کار هرمونها و بهبود فعالیت حافظه میشود.
ارتباط نماز و ميدان مغناطيسياگر انسان در هر نقطه از زمين رو به قبله بايستد، ميدان مغناطيسي بدنش بر ميدان مغناطيسي زمين منطبق مي گردد و در مدتي كه در نماز است ميدان بدنش منظم مي شود . . .
پزشک وبلاگ نویس با اشاره به تحقیقات دانشمندان غربی نماز را بهترین وسیله رفع بارهای الکتریکی زاید بدن عنوان می کند.
خبرگزاری شبستان: هارولد بور از دانشگاه ييل براي اولين بار با انجام يك آزمايش ساده بر روی سمندر به وجود ميدان مغناطيسي در اطراف موجود زنده پي برد.
بور اين وسيله را بر روي دانشجويان داوطلب خود امتحان كرد و مشاهده نمود كه اين ميدان در بدن انسان هم وجود دارد وكاملا تابع رويدادهاي اساسي زيست شناختي بدن است که او اين ميدان را “حياتي” ناميد چون هرگاه حيات از بين برود ميدان حياتي هم از بين مي رود.
دکتر رحمت سخنی پزشک بیمارستان امام خمینی(ره) ارومیه است که در یک وبلاگ تخصصی مباحث طبی را از دیدگاه مذهب و آموزه های اسلامی بررسی می کند.
این بلاگر به نشانی http://sahand27213.parsiblog.com که در بیشتر مطالبش بر آثار مثبت اعمال احکام اسلامی در زندگی دنیوی و اخروی تاکید می کند آزمایش دانشمند آمریکایی را دلیل روشنی بر فلسفه نماز و وضو می داند.
بر اساس نتایج این آزمایش معلوم شده است اگر انسان در هر نقطه از زمين رو به قبله بايستد، ميدان مغناطيسي بدنش بر ميدان مغناطيسي زمين منطبق مي گردد و در مدتي كه در نماز است ميدان بدنش منظم مي شود.
به نوشته این پزشک وبلاگ نویس بعضی از نقاظ بدن که از لحاظ بارهای الکتریکی رشته های اعصاب فعال تر هستند می توانند برای بدن خطرناک ظاهر شوند که اعمال وضو با آب بارهای زاید این نواحی را رفع می کند.
«تاثير نماز بر اختلال شخصيت نارسيتيك»حضرت علي (ع) : نماز، داروي تكبر است.
نارسيس ( نرگس ) نام پسر جوان افسانه اي است، كه در دوران كهن، تصوير خود را در آب زلالي ديد و يك دل نه صد دل، عاشق خود شد !؟! و اين داستان عجيب، وجه تسميه اي براي معرفي نوعي اختلال شخصيت موسوم به اختلال شخصيت خود شيفتهnarcissistic personality disorder))گرديد افراد مبتلا به اين اختلال، با احساس عميق اهميت شخصي، احساسات خود بزرگي بيني و به نوعي، اعتقاد به بي نظير بودن خودشان مشخص هستند ! اين اختلال عميق شخصيت كه در اوايل بزرگسالي به ظهور مي رسد، روي افكار، اعمال و رفتار شخص به شدت تاثير مي گذارد بدين نحو كه آنان خود را آدم هاي خاصي مي پندارند و انتظار دارند كه به طور خاصي، با آنان مدارا شود، اينان هرگز تحمل انتقاد را ندارند و چنانچه كسي از آنان انتقادي بكند، دچار خشم مي گردند يا ممكن است چنان به رفتار خود اطمينان داشته باشند كه شخص انتقاد كننده را جز ابلهي به شمار نياورند و نسبت به انتقاد او، كاملا بي تفاوت باشند.
خودشيفته ها، چنانچه مختصر استعداد، يا اندك موفقيتي در زمينه اي داشته باشند در آن مورد به شدت مبالغه مي كنند و انتظار دارند، بدون هيچ دليلي با آنها، به صورت فردي بي نظير . مخصوص و استثنايي رفتار شود!
اين بيماران براي رسيدن به اهداف خود، به راحتي از ديگران سوء استفاده مي كنند و در اشتغال ذهني دائم، با مفاهيمي چون: موفقيت، قدرت، استعداد درخشندگي، زيبائي و ايده آليسم به سر مي برند و پيوسته در پي شكار اظهارات محبت آميز و تعريف و تمجيد ديگران مي باشند.
نمونه مبتلايان به اين اختلال را، در جامعه ما نيز بسيار مي توان يافت، مثلا كساني كه تصور مي كنند ضرورتي ندارد آنها هم در صفي كه ديگران منتظر ايستاده اند، انتظار بكشند!
اين تافته هاي جدا بافته، كه “ من ” خود بر همه چيز و بر همه كس ترجيح مي دهند، با عناويني چون: از خود متشكر، خودخواه، مغرور، از خود راضي و… در جامعه ايراني شناخته مي شوند و بوسيله اينن صفت بد خود، ناراحتي هاي متعددي را براي خود و اطرافيانشان ايجاد مي كند .
به اعتقاد بسياري از روانپزشكان درمان اختلال شخصيت خود شيفته بي نهايت مشكل است، چون براي پيشرفت درمان خود اين افراد بايد دست از خودشيفتگي بردارند كه اين كار راحتي نيست و در واقع هنوز ساخت داروي شيميايي كه بر عدم تعادل ناقل هاي عصبي مربوط به خودخواهي انسان غلبه كند هم، ممكن نشده است. اما پزشكان معنوي بشر، از قرنها پيش، راه حل هاي بي نظير و درخشاني، براي مقابله با خودخواهي و تكبر او، پيشنهاد كرده اند كه بنابرفرمايش حضرت علي (ع) در صدر اين راه حلها ” نماز ” جاي دارد.
در سرتاسر اذكار نمازهاي يوميه، ضماير متكلم مع الغير (جمع ) به جاي ضماير متكلم وحده ( مفرد ) بكار رفته است. بدين معني كه پيوسته “ ما بودن ” و نه “من بودن ” در آموزش هاي نماز، تكرار و تلقين مي گردد و اين موضوع در رفع بسياري از اختلالات پيچيده شخصيت، از جمله اختلال شخصيت اسكيزوئيد(منزوي )، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، اختلال شخصيت اسكيزوتايپي( اسرار آميز)، اختلال شخصيت خودشيفته و … نقش مهم و اساسي دارد. چرا كه در همه اين اختلالات كه ما به شرح مختصر برخي پرداخته اين، اصالت يافتن و تفوق “ من ” نسبت به “ ما ” زير بناي اختلال به حساب مي آيد. در حاليكه در جريان “ نماز ” اين “ ما ” ست كه اهميت مي يابد و “ من ” بودن انسان ( به عنوان مثال خودخواهي و تكبر او ) به فراموشي سپرده مي شود.
اما جالب اينجاست كه اشاره كنيم كه در اذكار نماز تنها يك جاست كه سخن از “ من ” به ميان مي آيد و آن زماني است كه بنده ناتوان در نهايت ذلت در مقابل پروردگار خود، كرنش مي كند ( ركوع ) پس آن گاه خود را در مقابل آفريننده خويش به خاك مي اندازد و به سجده مي رود و نغمه سر مي دهد: سبحان ربي الاعلي و بحمده و “ سجده ” در روايات بالاترينمرتبه قرب نمازگزار، به پروردگار معرفي شده است . و شايد سخن گفتن از “ من ” در لحظاتي سرشار از خشوع و هنگام افتادن به خاك و فلسفه آن كه سجود نزديكترين لحظه بنده به خدا معرفي شده است . اين نكته باشد كه “ من ” را بايد از ميان برداشت و به خاك سپرد تا به “ او ” نزديك شد. به قول ملامحسن فيض كاشاني
با من بودي ، منت نمي دانستم
يا من بودي ، منت نمي دانستم
چون “ من ” شدم از ميان ، تو را دانستم
تا من بودي ، منت نمي دانستم
حضرت رضا(ع) فرموده است: «[علّت وجوب نماز این است که] آدمی همیشه هوشیار باشد تا …
ضا(ع) فرموده است: «[علّت وجوب نماز این است که] آدمی همیشه هوشیار باشد تا گرد و غبار فراموشی حق بر دل او سایه نیفکند و مغرور نگردد.»
حضرت آیت الله خامنهای ـ مدظله العالی ـ مینویسد: «یکی از عملهایی که سرشار از انگیزه ی یاد خدا است و میتواند انسان را یکسره غرق در یاد خدا کند و میتواند بیدار باش و به خویش آورنده باشد و میتواند همچون شاخص و علامتی، رهروان راه خدا را، بر روی خط مستقیم، [نگه] بدارد و از گیجی و گمی حفظ کند و میتواند از لحظهای غفلت در زندگی آدمی مانع گردد…«نماز»است.»
و در کتاب «لباب الالباب» مروی است که: «بهشتیان بر هیچ چیز که در دنیا از دستشان رفته است، به قدر آن ساعت که بیخبر از یاد خدا نشسته بودند، حسرت و تأسف نمیخورند.»
بهترین وسیله برای «ذکر و یاد خدا» نماز است. انسان تا از بستر خواب سر بر میدارد، به وسیله نماز صبح، به یاد خدا میافتد و تا مدتی در برابر حملات شیطان و غفلت از خدا، در امان است و تا هجوم افکار مادی و نفسانی بر او غلبه میکند، اوقات نماز ظهر و عصر و مغرب با فاصلههای کوتاه، فرا میرسد و او را با یاد خدا، بیمه میکند. هنگامی که تاریکی شب به او فرصت میدهد که برخی از مرزها را نادیده بگیرد، وقت نماز عشاء و نمازهای آخر شب میرسد و او را با یاد خدا جلا میدهد و هر آنچه جز یاد خدا را از دلش میزداید. اینان، کسانیاند که خداوند فرموده است: «بزرگ مردانی که هیچ تجارت و کسبی آنان را از یاد خدا و اقامه نماز، بازنمیدارد و چون وقت نماز میرسد، دست از هر کاری میکشند و به نماز میایستند»
آخرین نظرات